هنر پیوندی اصیل با معنویت و دیانت دارد و حرم مطهر خورشید هشتم جلوهگاه بلندآوازه چنین پیوندی است. در تاریخ هزارودویستساله حرم رضوی، هیچگاه دست هنرمندان از دامن پرنعمت و کرامت حضرت ثامنالحجج (ع) جدا نشده و این پیوند عمیق شگفتیساز، در همه ادوار پایدار مانده است، تاآنجاکه حتی در روزگار ما هم میتوان مصادیق گوناگون و پرشمار آن را دید و شنید و از ملاحظه عرض ارادت آنان که هنر را دستمایه چنین امر لطیفی میکنند، حظ وافی و کافی برد.
زیرا جوهره چنین هنری، بیتردید وامدار عنصری معنوی و ارتباطی عاطفی است که هنرمند گوهرشناس، آن را در پرتو پرکرامت بارگاه هشتمین خورشید آسمان امامت و ولایت، بهتر میبیند و مییابد. برای این ادعا، نمونهها از شمارش خارج هستند.
استاد محمود فرشچیان، در دوران معاصر، یک نمونه بسیار برجسته از این دست هنرمندان محسوب میشود که محصول پنجه زرین او، نیازی به شرح و توضیح ندارد و، چون از دل برخاسته است، لاجرم بر دل مینشیند.
در این بین، اما شاهکار سرپنجه قالیبافان و تاریخ عرض ارادت آنها به ساحت قدسی امامرضا (ع)، شاید کمتر محل توجه بوده است و کمتر دربارهاش سخن گفتهاند، حال آنکه درمیان همه هنرهای ظریف و پرشمار بهکارگرفتهشده در تزیین حرم رضوی، هنر قالیبافی یکی از ارتباطهای نزدیک را با زائران بارگاه امامرضا (ع) دارد.
هنر دست قالیبافان مشهدی، در تاریخ دوازدهقرنه این مکان مقدس، همواره بستر و جایگاهی محترمانه و فاخر برای اقامه نماز مؤمنان و قرائت زیارتنامه زائران و آسایش میهمانان حرم رضوی بوده است و هم از اینرو، باید به آن پرداخت و درباره تاریخ این هنر زیبنده و پرنقش، هرچند به اختصار، چندکلامی را بر روی کاغذ آورد.
خراسان و به تبع آن شهر مشهد، از گذشتههای دور مهد قالیبافی ایران بوده است. این هنر دیرینه، ریشه در حلاوت و ظرافت طبع ایرانی دارد که، چون با اصالت و معنویت اسلام درآمیخته است، جلوهاش افزون شده و حاصل آن در شرق و غرب عالم، دلبریها کرده است.
پیش از آنکه شهر مشهد بهدلیل وجود مرقد مطهر حضرت ثامنالحجج (ع) پا بگیرد، به احتمال زیاد شهرها و روستاهایی مانند نوغان، سناباد، طروغ (طرق)، تابران و... محل فعالیت قالیبافانی بوده است که معمولا از بانوان هنرمند تشکیل میشدهاند.
دلیل این ادعا را میتوان در گزارش ابوالفضل بیهقی درباره خراجی که علیبنعیسیبنماهان از خراسان برای هارون عباسی فرستاد، یافت. او مینویسد که در سیاهه هدایای علیبنعیسی، دویست تخته فرش نفیس وجود داشت که بیتردید باتوجهبه منطقه حکومت وی، همه آنها در خراسان بافته شده بود.
محمدبناحمد مقدسی، جغرافیدان نامی قرن چهارم، در کتاب «احسنالتقاسیم فی معرفهالاقالیم»، فرش را از محصولات اصلی خراسان معرفی میکند، بنابراین میتوان گفت هنر قالیبافی در منطقه مشهد، پیش از شکل گرفتن این شهر هم رونق فراوان داشته است و فرشهای این ناحیه، بسیار باکیفیت بودهاند، اما متأسفانه نمونه کاری از آن دوره باقی نیست تا بتوانیم درباره کیفیت طرح و رنگ این قالیها اظهارنظر کنیم.
قدر مسلم این است که هنر قالیبافی با همه فرازوفرودهایی که دید، تا دوره حکومت تیموریان بر خراسان، دوام پیدا کرد و در عصر شاهرخ تیموری، باتوجهبه تقویت هنر و ارج نهادن به هنرمندان، رونق فراوان یافت.
ابنبطوطه که در میانه قرن هشتم هجریقمری گذرش به مشهد افتاده است، از زیبایی قالیهایی صحبت میکند که در حرم رضوی برای مفروش کردن اطراف مرقد مطهر امامهشتم (ع) استفاده شده بود. گویا این قالیها، زیاد بزرگ نبودهاند؛ چون ابنبطوطه با جمله «کف بقعه را با فرشهای متعدد، پوشاندهاند» از آنها یاد میکند و ازآنجاکه وسعت روضه منوره، چندان زیاد نیست، میتوان حدس زد که بخش مهمی از فرشهای داخل حرم بهصورت قالیچه بوده است.
باتوجهبه این نکات، میتوان گفت که در آن دوران احتمالا قالیبافان مشهدی بیشتر به بافت قالیچه تمایل داشتهاند؛ زیرا بهدلیل کوچکتر بودن مساحت آن، قابلیت عرضه و فروش بیشتری داشته است.
با آغاز عصر صفوی و رونق اقتصادی در کشور، قالیبافی در مشهد نیز وارد مرحله جدیدی شد. قدیمیترین فرش موجود در حرم رضوی، مشهور به قالی «گلابتوندار» را در همین دوره بافتهاند. افزایش درآمدهای عمومی و امنیت راهها، تجارت را رونق بخشید و قالیبافان مشهدی با استفاده از این فرصت، فعالیتهای خود را توسعه دادند. اما این رونق گسترده که فراوردههای آن را امروز میشود در سراسر نقاط دنیا پیدا کرد، خیلی طول نکشید.
با آغاز کاهش قدرت صفویان بهویژه از دوره شاهعباس دوم به بعد، قالیبافی در مشهد نیز از رونق افتاد. با سقوط صفویان در حدود سال ۱۱۰۰خورشیدی، ناامنی همه کشور را فراگرفت و تا زمانی که نادرشاه مشهد را به پایتختی برگزید، این شهر در معرض هجوم راهزنان و مدعیان حکومت قرار داشت؛ به همین دلیل، هنر قالیبافی بهتدریج کمرنگ شد و رونق خود را حتی در دوره افشاریه هم بازنیافت.
قالیبافان مشهد، کمکم فراموش شدند و تا میانه دوره قاجار و مهاجرت تعدادی از تجار فرش تبریز و هنرمندان قالیباف آذربایجانی، دیگر نتوانستند شکوه گذشته را تکرار کنند.
قالیبافی در مشهد، در عصر قاجار دوباره رونق گرفت. از این دوره، نمونه کارهای بسیار نفیسی در دست است که برخی از آنها در موزه فرش آستانقدسرضوی نگهداری میشود. کشف تاریخ رونق دوباره این هنر در مشهد، ساده نیست.
گزارشهایی از برخی سفرنامهنویسان دوره قاجار و نیز سیاحان اروپایی دراختیار داریم که نشان میدهد تا حدود سال ۱۲۴۰خورشیدی، قالیبافی هنوز رونق گذشته خود را در مشهد بازنیافته بود و صرفا رنگرزهای این شهر که وظیفه تولید مواد اولیه بافت قالی را برعهده داشتند، فعالیت میکردند، اما براساس گزارش آلبرت شیندلر، جهانگرد آلمانی که در سال ۱۲۵۴خورشیدی وارد مشهد شده است، قالیبافی در این سال رونق داشته و در مشهد، قالیهای خوبی تولید میشده است.
گفتیم در این دوره، تعدادی از قالیبافان و تجار تبریزی وارد مشهد شدند و احتمالا همانها بودند که رونق دوباره این هنر را در شهرمان رقم زدند. از میان آنها، برخی نامها در حافظه تاریخی این شهر باقی مانده است؛ برادران عمو اوغلی، محمد ابراهیم مخملباف و حاجعلیخامنه ای.
پس از این تاریخ بود که فرش مشهد و قالیبافان مشهدی دوباره موقعیت پیشین را بازیافتند و بهدلیل اقبال کشورهای اروپایی به فرش ایران و برند شدن فرش مشهد، باوجود همه مشکلات اقتصادی و سیاسی در دورههای بعد، جایگاه خود را حفظ کردند.
بخش مهمی از میراث هنر قالی بافی ایران و نهفقط حرم مطهر، امروز در موزه فرش آستانقدسرضوی نگهداری میشود. ازآنجاکه ماندگاری فرش چندان زیاد نیست و نمیتوان مانند کاشی و سنگ به بقای طولانی آن دل بست، قدمت قالیهای موجود در این موزه باشکوه، بیش از پانصد سال نیست و در آن بهندرت فرشی که مربوطبه دوره پیش از صفویه باشد، دیده میشود.
قالیهای قدیمی حرم بیشتر بافت شهرهایی مانند کرمان یا مشهد هستند و در حاشیه برخی از آنها، شناسنامه بافت فرش، درقالب گرههای هنرمندانه قالیباف درج شده است. یکی از قالیهای زیبا و قدیمی موجود در آستانقدس، قالی افشان شاهعباسی (مشهور به گلابتوندار) است که به دوره شاهعباس اول صفوی و حدود چهارصد سال پیش تعلق دارد.
این قالی که از مواریث مهم هنری آستانقدسرضوی است و چنانکه اشاره کردیم، امروزه در موزه فرش نگهداری میشود، تار و پودی از جنس پنبه، پرز پشم، ابریشم و گلابتون (نقره) دارد و رنگبندی آن در دو طرف، یکسان نیست.
قالی دیگری که از قدمت زیادی برخوردار است و از نظر نقش نیز، میتوان آن را منحصربهفرد دانست، قالیچه محرابی مشهور به «چهارفصل» است؛ فرشی مربوطبه قرن یازدهم و حدود سیصد سال پیش که نام بافندهاش، «محمدامین کرمانی»، در حاشیه فرش بهچشم میخورد.
از میان قالیهای معروف دیگری که وقف حرم امامهشتم (ع) شده است و پس از استفاده بهمنظور مراقبت و حفاظت در موزه فرش نگهداری میشود، میتوان به قالی رواسبی، بافته هنرمندی از اهالی سنندج، قالیچه قبادخانی، بافته هنرمندی از طایفه بهارلوی قشقایی، قالی نقش گلفرنگ، بافته هنرمندی از خطه کرمان و قالی لچکترنج، بافته زندهیاد علیخان عمواوغلی، در سال ۱۳۱۷خورشیدی اشاره کرد.
علاوهبر این نوع فرشها، قالیهای دیگری نیز در حرم مطهر وجود دارند که بهعنوان پرده ورودی درها استفاده میشوند؛ البته امروزه از فرشهای ماشینی برای این کار بهره میبرند، اما تقریبا از دوره قاجار به بعد، سبکی از قالیبافی برای حرم مطهر باب شد که به قالی «دورو» موسوم بود.
در این سبک از قالیبافی، فرش را طوری میبافتند که بشود آن را بهصورت یک پرده مقابل در ورودی آویخت. نمونههایی از این قالیهای دورو و دستباف، امروزه در موزه فرش آستانقدس نگهداری میشوند که بسیار جذاب و زیبا هستند؛ نمونه ذکرشدنی این نوع از فرشها، قالی پردهای دورو با ابعاد بیش از سهدرچهار مترمربع است که در سال ۱۲۸۱خورشیدی، در دوره مظفرالدینشاه قاجار و در شهر مشهد بافته شد.
طراح این قالی، محمد نقاش مشهدی است که ظاهرا او و خانوادهاش در امر طراحی معرق نیز سررشته داشتهاند. بافنده این قالی نفیس هم استاد محمد کرمانی است. تا پیش از تأسیس شرکت فرش آستانقدسرضوی در بهمن سال ۱۳۶۰خورشیدی، قالیهای موردنیاز اماکن متبرکه ازطریق سفارش دادن آستان به استادان قالیباف یا کارگاههای پراکنده فعال در این زمینه تهیه میشد.
البته بخش مهمی از فرشهای نفیس آستانقدسرضوی از طریق وقف و توسط واقفان تأمین میشد که اکنون نیز این گونه است، اما با تأسیس شرکت مذکور، کار تأمین قالیهای موردنیاز حرم مطهر، ساختار و انسجام لازم را پیدا کرد و امروز فرشهای ماشینی و دستباف حرم، بیشتر از طریق این شرکت و کارخانه آن، در دو کارگاه بزرگ مشهد و کاشمر تأمین و بافته میشود.
از سال ۱۳۷۸خورشیدی با تأسیس بخش امور فرش حرم مطهر، کار مفروش کردن اماکن متبرکه با دقت و نظارت بیشتر، زیر نظر این واحد انجام میگیرد. یکی از اقدامات جالب توجه سالیان اخیر، استفاده از فرشهای قدیمی و غیرقابل استفاده حرم برای تولید محصولات هنری و فرهنگی است که زائران، اقبال بسیار خوبی به آنها نشان میدهند؛ فرشهایی که تبدیل به قاب دیواری یا سجاده میشوند تا عطر خوش معنویت حرم را به خانه همه زائران بارگاه منور رضوی ببرند.
* این گزارش چهارشنبه ۱۱ بهمنماه ۱۴۰۲ در شماره ۴۱۴۷ روزنامه شهرآرا صفحه تاریخ و هویت چاپ شده است.